به گزارش خبرنگار پایگاه خبری خودرو پلاس،گوی قرار نیست فوتبال و خودروسازی ما از هم فاصله بگیرند و شاید اصلاً ما سیاستهای فوتبال را در خودروسازی پیاده میکنیم، در مقاله قبل خودروسازی و فوتبال را از نگاه مدیریتی بررسی و به شباهتهای بسیار آن نگاه کردیم اما این بار در مورد آمدن و رفتن بازیکنان فوتبال و محصولات خودروسازان بحث خواهیم کرد.
در تیمهای فوتبال در همه جای جهان اگر بازیکنی خوب بازی کند و ستاره لیگ و تیمش شود بیشک ترانسفر میشود در فوتبال ایران هم در سالهای گذشته چنین اتفاقی رخداده یعنی درست از ابتدای دهه هفتاد و زمانی که بازیکنان ابتدا به کشورهای آسیای شرقی، پسازآن کشورهای عربی و با رفتن علی دایی و چند تن دیگر به اروپا راه برای دیگر بازیکنان به اروپا باز شد اما در همین هنگام بسیاری از بازیکنان ایرانی در لیگهای عربی مشغول به فعالیت شدند بهطوریکه نیمی از نیمکت تیمهای اماراتی را ایرانیها تشکیل میدادند اما این موضوع بیشباهت به خودروسازی ما هم در دههها گذشته و حال حاضر نیست اگر خودروسازانی چون پارسخودرو و بهمن محصولات خوبی را تولید میکردند جواب بازار داخلی را هم نمیتوانستند بدهند و اصلاً نمیتوانستند به صادرات فکر کنند محصولاتی همچون مورانو، ماکسیما و مزدا اما اگر محصولی پرتیراژ و ارزان و همچنین محبوب تولید میشد مثل آنچه در ایرانخودرو وسایپا در این سالها تولید میشده میتوانست پس از بازی خوب در کشور سریعاً به کشورهای عربی برود خودروهایی همچون پراید، سمند و پژو پارس و اگر کمی تکنیکی تر بود میشد دنا که سر از آذربایجان درمیآورد و یا اگر بازیکنی باقدرت بدنی خوب باشد همچون سمند از ناوگان پلیس در افریقا سر درمیآورد.
اما یک شباهت دیگر هم بین فوتبال و خودروسازی ما وجود دارد آنهم خوشاستقبال بودن وبد بدرقه بودن است در فوتبال مربی میآوریم در فرودگاه به استقبالش میرویم تا یک نتیجه خوب میگیرد از او تعریف و تمجید میکنیم ولی خدا نکند روزی آن مربی حداقل امکانات و دستمزدش را بخواهد بلای بر سرش میآوریم که روزگارش بشود همچون کی روش و استراماچونی، البته آنها عاقبتبهخیر میشوند و ما بیچاره اما باید قبول کرد در دنیای فوتبال بدبدرقه هستیم، بیایید تاریخ فوتبال را ورق بزنیم علی دایی، امیر قلعهنویی، علی پروین، فرهاد کاظمی، غلامحسین پیروانی، مجید جلالی، ناصر حجازی و خیلیهای دیگر اینها چه شدند مگر غیر این بود که تا زمانی که دو بازی را میباختند هوو میکردیم و زمانی که دو بازی را میبردند تشویق و در آخر تا قهرمان میشدند و پاداش قهرمانی را میخواستند باید یا تیم خداحافظی میکردند. آری امروز وضعیت خودروسازی ما هم بیشباهت به همین موضوع فوتبالی نیست کافی است به همین پراید نگاهی بیندازید یار دیرینه مردم ایران پس از پیکان حالا به مراحل آخر تولید خود نزدیک میشود و باید با این خودروی پرحاشیه اما محبوب خداحافظی کرد خودروی که بسیاری از دهه شصت و هفتادیها با آن خاطرات خوبی دارند خودرویی که قابلیتهای مختلفی داشت از هاچبک به صندوقدار رسید سپس استیشن شد بعد دوباره هاچبک شد و هرروز با یک تغییر کوچک یک عدد سه رقمی را در پشت خود دید و در آخر هم وانت شد و نانآور بسیاری از خانهها اما ازآنجاییکه ما ایرانیها خوشاستقبال و بدبدرقه هستیم هرروز او را به سخره گرفتیم وان قدر از ارزانترین خودروی دنیا توقع داشتیم که او تصمیم گرفت از خط خارج شود و دیگر بازنگردد و حالا ما ماندهایم آن نمایندگان و تحلیلگرانی که پراید را به سخره میگرفتند و حالا دیگر در تیم خودروسازی کشور بازیکنی به محبوبیت، ارزانی پراید ندارد و باید ازاینپس پول توقعات خود از پراید را به تیبا بدهیم دومین خودروی ارزان کشور که حالا با سطح توقعات تحلیلگران با رسیدن به استاندارد یورو ۵ قیمتی نزدیک به ۷۰ میلیون را تجربه خواهد کرد. قیمتی که دیگر شاید برای قشر متوسط به پایین جامعه تبدیل به یک رؤیا شود و روزی خواهد رسید که حسرت خواهیم خرد چرا بازیکنی بهخوبی پراید را از دست دادیم و یا اگر از دست دادیم چرا جایگزینی برای آن پیدا نکردیم هرچند باید گفت مدیران سایپا تلاش خود را کردند و چندین مدل خودروی ارزان باکیفیت بهتر از پراید را پیشنهاد دادند اما دو عامل تحریم خارجی و داخلی جلوی ورود بازیکنان خارجی به خط خودروسازی را گرفت و حالا تیبا بازیکنی است که باید دید میتواند به محبوبیت پراید برسد یا خیر.
سعی نداشتیم در این مقاله از پراید دفاع کنیم یا بگوییم خودرویی با آخرین استانداردهای خودروی دنیا است فقط خواستیم بنویسم اگر مثل اوایل دهه هفتاد خوشاستقبال هستید در اواخر دهه ۹۰ هم پراید را با احترام بدرقه کنید.
عباس مغاری
انتهای پیام/